با تــو تا نهایت زمانه...
تا باقی وجود٫ تا انتهای عالم فانی ٫عاشـقانه خواهم ماند...
تا بلندای قله های سپیـد خوشبختی...
با دو بال نازک به پرواز در خواهم آمد...
تجربه اولیـن عشــق..
با تــو شیرین شد خوب من...
با تــو گل خوشبختی از اعماق وجودم جوانه زد...
با تـو جرقه های عاشق شدن در آتشکده متروک قلبم شعله کشید...
و ترانه های عاشقانه ام با تـو به حقیقت رسید...
انجماد خون در رگهای یخ زده ام در شراره های آغوش سوزانت ذوب شد...
با تــو و وجود متبرک توست
که می خواهم بمانم...
تــو که با داشتنت پاییز سرد ٫ بهاری دلنشین خواهد بود...
تا همیشه وهمیشه در کلبـه عشــق
میزبان نفسهای عاشـقـانه ات خواهم ماند...
دوستت دارم مهربانم
سلام حمیده جون خیلی خیلی وبلاگت قشنگه.واقعا استادی.
سلام عزیزم...متن قشنگی بود
امیدوارم خوش بخت باشید همیشه
سلام خیلی زیبا بود لطفا برام ایمیل کنید
سلام عزیزم مبارک باشه اسم همسر منم توحید الان یک ساله همدیگرونمیبینیم خیلی دلم براش تنگ شده خواهش میکنم همین وبرام ایمیل کن ممنون