ماههاست زیباترین جملات رو برای امروز کنار گذاشتم
ولی امروز همه فرار کردند پس ساده میگم:
همسر عزیزم تولدت رو با افتخار به داشتنت تبریک میگم.
تبریک خالی من و با سخاوت بی حدت بپذیر.
تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا
و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما
تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز
از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا
یه کیک خیلی خوش طعم، با چند تا شمع روشن
یکی به نیت تو یکی از طرف من
الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم
به خاطر و جودت به افتخار بودن
تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی
با یه گریهی ساده به دنیا بله گفتی
ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس
تو قلبا پر عشقه، رو لبا پر خندس
تا تو هستی و چشمات بهونهاست واسه خوندن همین شعر و ترانه تو دنیای ما زندهاست
واسه تولد تو باید دنیا رو آورد
ستاره رو سرت ریخت، تو رو تا اسمون برد
تولدت عزیزم پراز ستاره بارون
پر از باد کنک و شوق، پر از اینه و شمعدون
توحید قشنگ و مهربونم زیباترین
روز دنیا روز تولد توست و من از صمیم قلب با
دنیایی از زیباترین و معطر ترین گلهای دنیا و
زیباترین هدیه های جهان این روز رو بهت
تبریک میگم.
عاشقانه دوست دارم
مادر تو در زیبایی سیرت، گلی. باید بگویم کهبرتری. باید بگویم اقیانوس مهری...نه، مهرتجهانگیر است. بگویمآبشار عاطفهای... نه،عطوفت تو در همه دنیا جاری است چه گویمتکه به هر چه اشارت کنم نشانی از تو دارد. مادرآغوشت کانون عشقی است که هیچ عاشقی نتواندتوصیف کند. هیچ مهرورزی نتواند مهربانی آن راتعریف کند. خدایا سپاس و ستایش تو را سزاستکه ماوراء نقطه عطف پیدایش زیبایی، صفا، مهر و ازهمه بالاتر عشق را ،مادر قراردادی. آری! لیاقت مادر راسزاست که واجب است بهشت را زیر پای اوجستجو کنم. کدام بهشت، همان بهشتی که گلهایش طراوات و شادابی باغ دامان مادر رادارد. همان بهشتی که همه ملائک ثنا گوی یکلحظه بی خوابی مادر است بلی! بهشتی که درپرورشگاه نوازش آن انبیاء و اولیاء تعلیم و تربیتمیبینند. بهشتی که از فروغ روشنایی آندانشمندان زیادی تجسس و کشفیات داشتهاند تاجهان رو به پیشرفت گذارد، بها دارد و بهایشعنایت خدای یگانه است که مادر نامیده شد.
مادر میبوسمت و این بوسه برگونه تمام جهانهستی است. مادر میبویمت که عطر تجلی جنتمیباشی مادر مقامت آنقدر والاست که خانه کعبهبه روی تو باز میگردد تا علی را در فضای ایمان بهدنیا آوری. ای مادرم!صبح، دیدگانم را به روی تومیگشایم تا گشایش روزیم باشد، غروب را با یاد تودیده فرو میبندم که در رویا دست در دست توتفرج نمایم. زندگیم را مدیون تو میدانم چرا کهلحظه لحظه زمان زندگیم با تیک تیک قلبت گرهخورده است. چون دانسته و میدانم هر آننگرانم بودی و با زمین خوردنم مطمئن هستماحساس درد میکردی و با شادیم شادمانمیشدی. گرچه یک روز و آنهم سالروز ولادتبیبی دو عالم را روز مادر قرار دادهاند لیکنسال، درسی از تو میگیرد. بهارش، تابستانش،پاییزش، زمستانش همه دست نوشتههای تو راورق میزند. شایسته همه گونه قدردانی هستی.همه گلهای جهان مفروش پایت باد و همهنغمههای جهان ترنم لالایی تو را زمزمه میکند.روزت مبارک مادر
مادرم من تورا میجویم
در پس شاخه سرخ
پشت زیبایی باران حضور
ته آن کوچه باریک دلم، مادرم!
پی تو میگردم
پی احساس لطیف عشقت
لیک چشمان من اکنون گویی قفل دروازه اینقلبم را به نگاه گرمت ناگهان باز مینمایم
مادرم پی تو میگردم
پی نجوای خدا
پشت آن سرو بلند
پشت آن آبی دریای خدا
من تورا میجویم
سوی پرهان خیال
روی تنهایی خورشید غریب
همه جا در پی تو به دور از تردید
پی تو میگردم و خوشا آن لحظههای ناب کهتا ابد بر قلبم، بروجودم و جانم رد پای مهرتجریان یابد.
منو دریا منو بارون منو آسمون صدا کن
اسممو واژه به واژه تو دل ترانه جا کن
منو تنها منو عاشق منو خوب من صدا کن
منو از همین ترانه واسه ما شدن صدا کن
منو بی واژه صدا کن همصدا تر از همیشه
به همون اسم عزیزی که برات کهنه نمیشه
واسه زندگی صدا کن واسه هر چی عاشقانه است
واسه حرفای قشنگی که نگفته شاعرانه است
منو دریا منو بارون منو آسمون صدا کن
اسممو واژه به واژه تو دل ترانه جا کن
منو شب صدا کن اما اون شبی که تو رو داره
اون شبی که جای ماهش تو رو پیش من بیاره
منو آیینه صدا کن که می خوام مثل تو باشم
که برای با تو بودن می خوام از خودم جدا شم
منو دریا منو بارون منو آسمون صدا کن
اسممو واژه به واژه تو دل ترانه جا کن
آمدی ........
چه صادقانه آمدی
مرا عاشق کردی ...
آمدی.......
چه عاشقانه آمدی
مرا دیوانه کردی ...
چه زیبا آمدی و لحظه های پر از غم زندگی ام را
عاشقانه کردی
دوست دارم .........
نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست...
بهترینم ، می دانم قلبم کوچکتر از آنی است که ظرفیت خوبی های تو را داشته باشد اما در سکوت پراز فریاد خود
می گریم و می گویم با همین قلب کوچک به وسعت تمام خوبی ها و سادگی هایت دوستت دارم.
بگذار میان من وتو فاصله ای نماند، نه به خاطر خودت و نه به خاطر من. به خاطر این عشق دوستم داشته باش، بیش از آنی که دوستت دارم.
کاش می شد تو جنگلا،یه کلبه داشتیم من و تو
زمین و شخم می زدیم ،دونه می کاشتیم من تو
خودمون خونه می ساختیم،دستامون گلی می شد
آهن و بتن نبود،دیوارا،کاگلی میشد
وقتی هیزم می آوردم تو میشستی رو به روم
می چکید نم نم بارون رو درختا روی بوم
آتیش کلبه به را بود ،دیگه سردت نمی شد
غم نون زانو می زد،حریف مردت نمی شد
کاش رو کول آدما خورجینی از غصه نبود
عشق آدما به هم فقط توی قصه نبود
کاشکی رو سر گلا منت باغبون نبود
این تحفه ی بی نشانه تقدیم به تو
این شعر پر از ترانه تقدیم به تو
در این سفر خیر پر از تنهایی
این نامه ی عاشقانه تقدیم به تو
پر بد دلم از خیل گناهان گفتی
آن بخشش مادرانه تقدیم به تو
در پاسخ این محبتت ای گل من
این هدیه ی بی بهانه تقدیم به تو
داعی نبود برای من جز تو کسی
این جمله ی صادقانه تقدیم به تو
باقی نبود گر به زمانه نفسی
تنها دم این زمانه تقدیم به تو
تسکین غمت گر طلبم من ز خدا
لبخند خوش کرانه تقدیم به تو
در خوابگه حضور همراه ظهور
یک جمعه ی پر فسانه تقدیم به تو
غائب که منم بهر سلامم تو بگو
برگشت دلت به خانه تقدیم به تو
حسام الدین خضری(غائب)
هیچ ببارانی نمی بارد مگر صفا دهد.
هیچ گلی جوانه نمی زند مگر هدیه شود.
هیچ خاطره ای زنده نمی ماند مگر شیرین باشد.
هیچ لبخندی نیست مگر شادی بیاورد.
وهیچ بهاری نمی اید مگر سال دیگری در پیش باشد.
پس بگذار باران شوق بر زندگی ات ببارد تا روحت را صفا دهد.
گل های عشق در دلت جوانه زنند تا انهارا به دیگران هدیه کنی .
خاطراتت قشنگ باشند تا همواره بیادشان بیاوری.
لبخند بر لبانت نقش بندد تا شادی را بیفشانی.
و بهار بیاید تا بدانی باز هم فر صت بودن هست……