ترانه ی باران

به نام آنکه عشق را آفرید و خود معشوق برتر است

ترانه ی باران

به نام آنکه عشق را آفرید و خود معشوق برتر است

عاشقانه های آرام


 

 

 

اومدی شبیه بارون دله من خسته خاکه
 

واسه اون نم نمه چشمات ، نمیدونی چه هلاکه

نمی دونی ، نمیدونی واسه من چقدر عزیزی
 

شایدم می دونی اما منو باز به هم میریزی

نمی دونم چی رازیه که تو چشمات خونه کرده

هر چی هست اونقدر قشنگه که منو دیوونه کرده

 

 

 

 

 

 

قطار می رود....تو می روی..... تمام ایستگاه می رود............
و من چقدر ساده ام که س
الهای سال ،در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!

 

 

 

 

 

 

 

مثل کشیدن کبریت در باد
دیدنت دشوار است

 

من که به معجزه ی عشق ایمان دارم
می کشم
آخرین دانه ی کبریتم را در باد

 

هر چه بــــــادا بــــــــــاد!

 

 

 

 

 

دفتری بود که گاهی من و تو
می نوشتیم در آن
از غم و شادی و رویاهامان
از گلایه هایی که ز
دنیا داشتیم
من نوشتم از تو:
که اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد
که اگر دل به دلم بسپاری
و اگر همسفر من گردی
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گریه کرد
م
با تو خندیدم
و رفتم تا عشق
نازنیم ای یار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترین انسانم…
ولی افسوس
مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!

 

 

 

 

 

خواستن ،همیشه توانستن نیست
گاهی فقط،

داغ بزرگی است

که تا ابد بر دلت می ماند

 
 

 

 

رفت و آمد ،

 

رفت و آمد ،

 

اینقدر رفت و آمد

که از یاد برد ، چیزی به نام ماندن هم وجود دارد!

 
 

 
 

یادته زیر گنبد کبود تو بودی و کلی آدمای حسود؟


تقصیر همون حسوداست که حالا


هستی ما شده یکی بود یکی نبود...

 
 

 
 
 
 

کاش همیشه در کودکی می ماندیم


تا به جای دلهایمان


سر زانوهایمان زخمی میشد!...

 
 

 
 
 
 

وقتی که نیستی

بادیدن هر صحنه عاشقانه ای

احساس یک پرانتز را دارم

که همه ی اتفاقات خوب خارج از آن می افتد

 
 

 
 

مرا به ذهنت نه…. به دلت بسپار….

من ازگم شدن درجاهای شلوغ

...میترسم ...

 
 

 
 

نظرات 5 + ارسال نظر
یلدا سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ب.ظ http://golegiti.blogsky.com

سلام وب جالب و قشنگی دارید خوشحال میشم بهم سر بزنید

site سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:23 ب.ظ http://www.site.760.ir

6505601951298گاهی شانس فقط یک بار به آدم رو میاره پس باید قدرش رو دونست بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.site.760.ir

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 ب.ظ

شبها که بی تو پلک غزل بسته می شود

از لحظه های بی تو دلم خسته می شود

باور نمی کند دل مغرور و ساکتم

هر لحظه بیشتر به تو وابسته می شود.

شبنم دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:32 ب.ظ http://kolbeyeshabnam.blogfa.com/

آیناز جان عاشقونه های آرومت، آرومم کرد ...
به خصوص:


مثل کشیدن کبریت در باد
دیدنت دشوار است



من که به معجزه ی عشق ایمان دارم
می کشم
آخرین دانه ی کبریتم را در باد
هر چه باداباد!

احسان سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:35 ب.ظ

سلام.جالب بود.پر از شور و عشق و امید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد